به گزارش مشرق، سیدرضا غیاثی در یادداشتی عملکرد داوران در هفته هشتم لیگ برتر را نقد کرده است. متن این یادداشت را در زیر میخوانید:
قضاوتهای این هفته داوران لیگ برتر فوتبال (جز در یکی، دو بازی) چنگی به دل نزد و با اشتباهاتی بزرگ همراه بود! این اشتباهات در دو بازی دو تیم معروف تهرانی که پخش مستقیم داشت بیشتر به چشم آمد.
اشتباهات بهگونهای رقم خورد که بهنظر میرسید بعضی از داوران و کمکهایشان خطاها را نمیشناسند و به جرائم شخصی بعد از خطا توجهای ندارند. دو بازیکن جلوی چشم داور و کمکاش مرتکب خطا میشوند، یکی شورت بازیکن حریف را میکشد و دیگر همدستهاش به او پشتپا میزند.داور و کمکاش نظارهگرند، نه خطار میگیرند و نه اخطار میدهند.
این هفته قضاوت بازیهای مهم بهنحوی انجام شد که برای ناظران بیطرف و آگاه که از این صحنهها در طول خدمتشان زیاد دیدهاند هم تعجببرانگیز بود، مگر میشود داور خطاها را نشناسد و نداند که داور بعد از اعلام خطا وظیفه دیگری هم دارد، جرائم شخصی بازیکن خطاکا تصمیم بعدی داور است که متأسفانه این روزها بهدرستی اجرا نمیشود.
البته همه گناهان را نباید به گردن داوران انداخت، گناه آن کس که اینگونه ناشیانه چیدمان میکند و از داور درخور هر بازی در آن بازی استفاده نمیکند، کمتر از داوران نیست.
شعار جوانگرایی در حد شعار بسیار عالی و آرمانگرایانه است، اما نباید بیمحابا و بیتعقل و تدبیر باشد. بیگدار به آب زدن تبعات و تاوانی مثل غرق شدن دارد، اما تاوانش را نباید تیمها بدهند. نسنجیده و با عجله چیدمان کردن سمی کشنده و مهلک برای فوتبال است، شعار ما از این پس به کسانی قضاوت میدهیم که عملکرد بازی قبلیشان مثبت و خوب بوده است زیبا و عالیست، اما با نمره کدام ناظر؟ ناظر آگاه و بادانش یا ناظری که کیلویی نمره میدهد؟ یک هفته پیش یکی از بزرگترین و آگاهترین کارشناسان داوری فوتبال که در عسلویه شاهد قضاوت بازی تیمهای اکسین و پارسجنوبی بوده، برایم تعریف میکرد قضاوت داور به نحوی بود که فکر کردم او داور تازه کاریست که بهخوبی خطاها را نمیشناسد او اضافه کرد حتی ناظر داوری هم که کنارم نشسته بود همین اعتقاد را داشت! یقیناً ناظر داوری همین اعتقادش را در برگ نظارتش نوشته و برمبنای آن نمره داده است. باید از مسئول دپارتمان پرسید او چه نمرهای به آن داور داده که او را در بین چهار داور جوان قضاوتکننده در بازیهای این هفته میبینیم.
بنده هم معتقدم جوانگرایی خوب است، اما برای هفتهای یک بازی تا اگر قضاوتش توأم با اشتباه بود همه چیز مثل بازیهای این هفته بههم نریزد و تیمها تاوانش را ندهند و تهدید به خروج از لیگ نکنند.
اینگونه بیمحابا با چیدمان کردن هم دپارتمان هم کمیته هم فدراسیون و هم وزارت ورزش را زیر سوال میبرد.
همین دیروز صاحب تیم سیاهجامگان مصاحبه کرده بود که من دیگر در این فوتبال که همه مراجعاش از صدر تا ذیل میخواهند و دخیلاند که تیمهای دولتی وابسته به آنها برنده شوند، نمیمانم. بنده صد درصد با نظر و اعتقاد ایشان مخالفم و اذعان میکنم داوران جوان ما زیربار چنین دستوری که اصلاً وجود خارجی هم ندارد، نمیروند و از پاکترین و سالمترین افراد جامعه ورزشاند.
برای جلوگیری از این حرفوحدیثها و بدتر شدن کار قضاوتها در آینده به مسئولان کمیته و دپارتمان گوشزد میکنم جوانگرایی خوب است و مثل قند و عسل شیرین، اما! اما! با تدبیر، درایت و سنجیدن همه جوانب و بررسی جوانب کاری داور جوان در قضاوتهای گذشته، اخلاق و کردار داور و نحوه حرف زدنش در زمین با بازیکنان و...
علاوه بر این یادآور میشوم میدان دادن به جوانها مصداق به یکباره کنار گذاشتن داوران قدیمی نیست، زیرا فدراسیون سالها برای آنها هزینه کرده و نباید این ثروت عظیم را یکشبه به باد داد.
مدیر موفق کسی است که آهسته و پیوسته رود، نه آنکس که با عجله به بیراهه رود.
قضاوتهای این هفته داوران لیگ برتر فوتبال (جز در یکی، دو بازی) چنگی به دل نزد و با اشتباهاتی بزرگ همراه بود! این اشتباهات در دو بازی دو تیم معروف تهرانی که پخش مستقیم داشت بیشتر به چشم آمد.
اشتباهات بهگونهای رقم خورد که بهنظر میرسید بعضی از داوران و کمکهایشان خطاها را نمیشناسند و به جرائم شخصی بعد از خطا توجهای ندارند. دو بازیکن جلوی چشم داور و کمکاش مرتکب خطا میشوند، یکی شورت بازیکن حریف را میکشد و دیگر همدستهاش به او پشتپا میزند.داور و کمکاش نظارهگرند، نه خطار میگیرند و نه اخطار میدهند.
این هفته قضاوت بازیهای مهم بهنحوی انجام شد که برای ناظران بیطرف و آگاه که از این صحنهها در طول خدمتشان زیاد دیدهاند هم تعجببرانگیز بود، مگر میشود داور خطاها را نشناسد و نداند که داور بعد از اعلام خطا وظیفه دیگری هم دارد، جرائم شخصی بازیکن خطاکا تصمیم بعدی داور است که متأسفانه این روزها بهدرستی اجرا نمیشود.
البته همه گناهان را نباید به گردن داوران انداخت، گناه آن کس که اینگونه ناشیانه چیدمان میکند و از داور درخور هر بازی در آن بازی استفاده نمیکند، کمتر از داوران نیست.
شعار جوانگرایی در حد شعار بسیار عالی و آرمانگرایانه است، اما نباید بیمحابا و بیتعقل و تدبیر باشد. بیگدار به آب زدن تبعات و تاوانی مثل غرق شدن دارد، اما تاوانش را نباید تیمها بدهند. نسنجیده و با عجله چیدمان کردن سمی کشنده و مهلک برای فوتبال است، شعار ما از این پس به کسانی قضاوت میدهیم که عملکرد بازی قبلیشان مثبت و خوب بوده است زیبا و عالیست، اما با نمره کدام ناظر؟ ناظر آگاه و بادانش یا ناظری که کیلویی نمره میدهد؟ یک هفته پیش یکی از بزرگترین و آگاهترین کارشناسان داوری فوتبال که در عسلویه شاهد قضاوت بازی تیمهای اکسین و پارسجنوبی بوده، برایم تعریف میکرد قضاوت داور به نحوی بود که فکر کردم او داور تازه کاریست که بهخوبی خطاها را نمیشناسد او اضافه کرد حتی ناظر داوری هم که کنارم نشسته بود همین اعتقاد را داشت! یقیناً ناظر داوری همین اعتقادش را در برگ نظارتش نوشته و برمبنای آن نمره داده است. باید از مسئول دپارتمان پرسید او چه نمرهای به آن داور داده که او را در بین چهار داور جوان قضاوتکننده در بازیهای این هفته میبینیم.
بنده هم معتقدم جوانگرایی خوب است، اما برای هفتهای یک بازی تا اگر قضاوتش توأم با اشتباه بود همه چیز مثل بازیهای این هفته بههم نریزد و تیمها تاوانش را ندهند و تهدید به خروج از لیگ نکنند.
اینگونه بیمحابا با چیدمان کردن هم دپارتمان هم کمیته هم فدراسیون و هم وزارت ورزش را زیر سوال میبرد.
همین دیروز صاحب تیم سیاهجامگان مصاحبه کرده بود که من دیگر در این فوتبال که همه مراجعاش از صدر تا ذیل میخواهند و دخیلاند که تیمهای دولتی وابسته به آنها برنده شوند، نمیمانم. بنده صد درصد با نظر و اعتقاد ایشان مخالفم و اذعان میکنم داوران جوان ما زیربار چنین دستوری که اصلاً وجود خارجی هم ندارد، نمیروند و از پاکترین و سالمترین افراد جامعه ورزشاند.
برای جلوگیری از این حرفوحدیثها و بدتر شدن کار قضاوتها در آینده به مسئولان کمیته و دپارتمان گوشزد میکنم جوانگرایی خوب است و مثل قند و عسل شیرین، اما! اما! با تدبیر، درایت و سنجیدن همه جوانب و بررسی جوانب کاری داور جوان در قضاوتهای گذشته، اخلاق و کردار داور و نحوه حرف زدنش در زمین با بازیکنان و...
علاوه بر این یادآور میشوم میدان دادن به جوانها مصداق به یکباره کنار گذاشتن داوران قدیمی نیست، زیرا فدراسیون سالها برای آنها هزینه کرده و نباید این ثروت عظیم را یکشبه به باد داد.
مدیر موفق کسی است که آهسته و پیوسته رود، نه آنکس که با عجله به بیراهه رود.